سیلوا هاراتونیان همبند علم هولی : همه شیرین را دوست داشتند

 

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران  : سیلواهاراتونیان زندانی که نزدیک شش ماه با شیرین علم هولی در زندان عمومی زندان اوین و یک ماه در بند ۲۰۹ هم سلول بود درگفت وگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت که از شیرین درس زندگی یادگرفته است واز شنیدن خبراعدامش شوکه است:‌ «بعد ازمرگ پدرم این بدترین خبری است که تا به حال شنیده ام

 

او با اشاره به وضعیت پرونده خود و شیرین علم هولی گفت: « قاضی که برای شیرین حکم اعدام داد همان قاضی بود که برای من حکم سه سال زندان را داد یعنی قاضی صلواتی. صلواتی از اول هم می گفت که این پرونده مشکلی ندارد. نه هیچ مشکلی نیست، بعد یک حکم اعدام دادند. واصلا حکم یک حکم بدوی بوده است. حتی تایید و تجدیدنظر هم نشده بودشیرین محکومیت دو ساله داشت. یعنی باید طبق قوانین محکومیت دوساله اش را می کشید بعد اگر دادگاه تجدید نظر تاییدش می کرد بعد اعدامش می کردند. شیرین ۶ خرداد ۱۳۸۷ دستگیر شده است. یعنی یک ماه قبل از من

وی با اشاره به ویژگی مرحوم علم هولی که روز یکشنبه اعدام شد گفت: « من چیزی که از شیرین در این مدتها دیدم و همیشه و همه جا خواهم گفت شیرین دراین مدت ۱۱ ماه اسارت من فرشته نگهبان من بود. آدمی که به من امیدواری می داد ومی گفت دنیا جای خوبی است و آدم ها اینقدر بد نیستند واگر اشتباهی شده یک چیزی تغییر خواهد کرد. امیدوار باش و اگر بازجویت نمی فهمد یک کس دیگری می فهمد. خیلی امیدوار بود. در مدت کم هم سواد یاد گرفت هم به دیگران کمک می کرد. ما یک ماه بیشتر در ۲۰۹ نبودیم. از هم جدا شدیم. یعنی من ماندم و شیرین رفت به زندان عمومی. وقتی وارد زندان عمومی شدم باز همان بود. شیرین آدمی بود که همه دوستش داشتند

وی با اشاره به وضعیت زندگی شیرین علم هولی گفت: «‌خیلی بچه تو دار وساکتی بود. این شخص هیچ وقت هیچگاه قبول نمی کرد ومی گفت اینجوری نیست. هیچ وقت راجع این قضایا صحبت نمی کرد.. منهای این وضعیتی که داشت زندگی پر از رنجی داشت. او در منطقه ایی محروم به دنیا آمده بود درشهرستان. جایی که حق وحقوق زنان ضایع می شود. اگر ازمرز بیرون رفته وبازگشته خیلی اتفاقی بوده است. شیرین یک قربانی است. به وضوح این را بگویم

هاراتونیان درمورد احساس خود پس از شنیدم خبر مرگ شیرین علم هولی گفت: « نمی تونم دقیقا بیان کنم. من ۱۱ سال پیش پدرم رو از دست دادم و دردناک ترین روز زندگی ام بود حتی روزهای سخت زندانم هم اینقدر تلخ نبود که خبر مرگ شیرین. هنوز هم باور ندارم این اتفاق اقتاده است

 

او با اشاره به خاطراتی از زمان هم سلولی با علم هولی در زندان گفت: « من خیلی بهش امیدواری می دادم. پر از انرژی بود. همیشه زندگی را مسخره می کرد و می گفت حتما یک جایی عدالتی وجود خواهد داشت واینطور نخواهد ماند. من هم خیلی به او امیدواری می دادم اما واقعا نمی دانم چه بگویم. خاطره زیاد دارم. خیلی درس از او یاد گرفتم. درعین حال دختری بود که سواد اکادمیک نداشت اما خیلی خیلی مقاوم بود. خیلی آزاده بود. به همه همان طور که بودند احترام می گذاشت. من فکر می کرد که مثلا من دانشگاه درس خواندم و کلی سفر رفته ام و این دختر ازیک منطقه محروم به من درس زندگی داد. هیچ کس درزندگی به من مثل شیرین درس زندگی نداد. حیف است که یک چنین آدمی که بودنش می توانست دنیا را جای بهتری برای زندگی کند امروز نفس نمی کشه. نمی دونم خیلی ناامیدم از عدلت الهی. خشم خدایان فرشته های نگهبان گریبان گیر ادم های زمینی خواهد شد»

 

زمینه خبر:

سیلویا هارتونیان؛ ۳۳ ساله ایرانی – ارمنی  برای سازمان بین المللی آریکس در حوزه روشهای زایمان در ایران کار می کرده است. ماموران امنتیی خانم هارتونیان را حدود ساعت ۶ بعدازظهر روز پنجم مرداد ماه ۱۳۸۷همزمان با آرش علایی بازداشت کردند. ماموران پس از تفتیش منزل سیلویا، برای بازجویی او را به هتل استقلال تهران بردند و از او در مورد پروژه بهداشتی ای که در آن مشغول به کار بود سوال کردند و به او فشار آوردند که اقرار کند که این پروژه یک پوشش برای فعالیتهای سیاسی از طرف دولت امریکا بوده است. مخالفت سیلویا برای چنین اقراری منجر به این شد که دو بازجوی او، که خود را “حاج آقایی” و”آقای دکتر” معرفی می کردند، او را به بند ۲۰۹ اوین منتقل کنند.